سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در حقیقت، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند . [امام علی علیه السلام]
Game&Love
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 4498
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 3
........... درباره خودم ...........
Game&Love
فراهانی
این وبلاگ در مورد شعر.بازی و عکس توسط من و عشقم ساخته

........... لوگوی خودم ...........
Game&Love
........ پیوندهای روزانه........
serch [8]
[آرشیو(1)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
شعر و عکس و بازی[3] .
............. بایگانی.............
شعر
dwonlod Game

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

........... طراح قالب...........


  • دوستی

  • نویسنده : فراهانی:: 87/5/4:: 12:14 صبح

    سلام اینم یک شعر جدید

     

     

    یادت میاد چی شد که من بک دفعه عاشقت شدم

    بدون اینکه بزاری سوار قابقت شدم

     

    یادت میاد نگات پر از شکایت فاصله بود

    اما به جاش نگاه من صبور پر حوصله بود

     

    یادت میاد وقتی بهت گفتم چقدر دوست دارم

    گفتی ببین من فرصت این قصه هارو ندارم

     

    یادت میاد با این جواب خسته شدم از زندگی

    تو رفتی من موندم و یاد دریا غرق تشنگی

    یادت میاد که عمر من وقف تو و پنجره بود

    ۳روز چشش افتاده بمن این بهترین خاطره بود

     

    یادت میاد مردم ما رو به هم دیگه نشون دادن

    جز ما تموم عاشقا از چشم مجنون افتادن


    نظرات شما ()

    شعر از مدیران وبلاگ

    اَگه بی وفـا بشی ،رفیق نیمه راه بشی ،با کـَسی آشنا بشی ،میمیرم
    اَگه منو جا بذاری ،رو دلم پا بذاری ،بری تـَکو تنها بذاری ،میمیرم
    تو منو خار نکـُن ،منو بیمار نکـُن ،عاشق دیوونهَ تو اینهمه آزار نکـُن
    گِله بسیار نکـُن ،شَبَمو تار نکـُن ،جملهء می خوام بـِرَم رودیگه تکرار نکـُن
    اَگه بی وفا بشی ،رفیق نیمه راه بشی ،با کـَسی آشنا بشی ،میمیرم
    اَگه منو جا بذاری ،رو دلم پا بذاری ،بری تـَکو تنها بذاری ،میمیرم

    شبی تاریک و پر از سکوت در اتاقم تنهاتر از همیشه... ناامید از فردایی روشن... بازم نقش چشمات در خیالم... تنها جایی که با همه بی قراریهام احساس آرامش میکنم... خاطرات با تو بودن در حال رفت وآمد در ذهنم هستن... هنوز چشم به راهتم دیونه... آخه چرا این نفسام تلخه واسم؟ ای کاش زودتر از موعود مقررم فرشته مرگ مرا به کام خویش می گرفت و این روح خسته را به آسمونا میبرد

    هر جا که باشه دیگه بدتر از این جا که نیست... شاید این جوری یک بار بمیرم... ولی الان همه لحظاتم شده مردن و زنده شدن... بذار حداقل یک کم از قصه عشقمون بگم تا شاید خوابم ببره... یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچکی نبود یکی عاشقی بود که یک معبودی داشت... عاشقه دل خوش به وجود معبودش بود و پرستش اون بالاترین عبادتش بود... نمیدونست که یک روز الهه اش میره دنبال سرنوشتش و اونو تنها میزاره

     و هیچی جز یادش براش یادگاری نمیزاره... نشنیدم چی گفتی: یک کم تندتر بگو: چی! روزهای شاد هم داشتیم! خوبه! ولی میدونی چیه: این حرفتم باور میکنم آره روزهای شاد هم داشتیم ولی این قدر روزای غمگین داشتیم که شادیهای کوچیکمون لا به لای دریای غمها گم شدن

    دیگه بسه تو قفسی که این دنیا واسمون ساخته زندگی کردن... دیگه بسه غصه خوردن... دیگه بسه چشم به راه بودن برای تو... تو رفتی منم رفتنیم با این تفاوت که تو به سوی آینده ات رفتی... ولی من هنوز تو گذشته جا موندم... دیگه پاهایم یاری رفتن بهم نمیدن... دیگه بالهایی که با آرزوهای محالمون واسم مهیا کرده بودی گشوده نمی شوند... می خوام برم از این دیار... تو میگی کجا برم؟ هر جا که برم خیالت ولم نمیکنه... نیستی که ببینی دیگه هم زندگیم شده رویای شیرین تو... آخه با انصاف به منم حق بده... منم دلم می خواست همیشه با تو باشم... ولی به چشم

     خودت دیدی که نشد...! پس به خاطر من اگه هنوزم دوستم داری در مسیر سرنوشتت حرکت کن... بیشتر از این به خودت عذاب نده... ازت خواهش میکنم اگه هنوز فراموشم نکردی... سخته بگم:   ولی میگم: من حقیر را از یادت ببر... اگه دوستم داری نذار بیشتر از این قربانی بشیم

    اگه چشمات من و میخواست

                             تو نگاه تو میمردم

    اگه دستات مال من بود

                             جون به دستات میسپردم

    اگه اسممو میخوندی

                             دیگه از یاد نمیبردم

    اگه با من تو میموندی

                              همه دنیا رو میبردم

    خیلی سخته خیلی سخته از عشق یه نفر بسوزی اما نتونی بهش بگی خیلی سخته یه مدت با یکی باشی به خیال اینکه دوست داره اما بعد بفهمی اینا همش ساخته ذهن خودت بوده و اصلا از اول عشقی وجود نداشته اون موقع است که می شکنی نمی دونی چی کار کنی از یه طرف دلت پیش اونه از یه طرف می دونی که دوست نداره مجبوری به اون فکر نکنی چی کار می کنی اون موقع است که یاد این شعر می افتی

    اونی که یه وقتی تنها کسم بود
    تنها پناه دل بی کسم بود
    تنهام گذاشت رفت
    رفت از کنارم
    از درد دوریش من بی قرارم
    خیال می کردم پیشم می مونه
    ترانه ی عشق واسم می خونه
    خیال می کردم یه هم زبونه
    نمی دونستم نامهربونه
    با اینکه رفته اما هنوزم
    از داغ عشقش دارم می سوزم
    فکر وخیالش همش باهامه
    هر جا که می رم جلو چشامه
    دلم می خواد تا دووم بیارم
    رو درد دوریش مرهم بزارم
    اما نمی شه راهی ندارم
    نمی تونم من طاقت بیارم


    نویسنده » فراهانی . ساعت 11:45 عصر روز پنج شنبه 87 مرداد 3 شعر و عکس و بازی نظرات شما () SCROLLBAR-ARROW-COLOR: #ffffff; SCROLLBAR-BASE-COLOR: #800000; scrollbar-dark-shadow-color: #D07046; FONT-SIZE: 8pt; LINE-HEIGHT: 130%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; } .GuestLogo { width: 88px; margin: 5px; border: 1px #800000 solid; text-align: absmiddle; } .GuestList{ font-family: tahoma; font-size: 12; } .Title { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 20px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 110%; FONT-FAMILY: "koodak,zar,titr,badr,mitra,Times New Roman"; TEXT-ALIGN: center; } A { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #DF080D; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } A:visited { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #DF080D; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } A:hover { COLOR: #800000 } A:visited:hover { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } .txt { FONT-WEIGHT: normal; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } .overpic { FONT-WEIGHT: normal; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; width:555px; overflow-x:hidden; } Input { border: 1px #800000 solid; background-color: #F5F5F5; font-family: terminal; color: #800000; padding-left: 2px; padding-top: 3px; height: 19px; } P { direction: rtl; font-family: tahoma; font-size: 12; line-height: 1.6; margin:0; }
    سفارش تبلیغ
    در حقیقت، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند . [امام علی علیه السلام]
    Game&Love
     RSS 
     Atom 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 4498
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 3
    ........... درباره خودم ...........
    Game&Love
    فراهانی
    این وبلاگ در مورد شعر.بازی و عکس توسط من و عشقم ساخته

    ........... لوگوی خودم ...........
    Game&Love
    ........ پیوندهای روزانه........
    serch [8]
    [آرشیو(1)]


    ..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
    شعر و عکس و بازی[3] .
    ............. بایگانی.............
    شعر
    dwonlod Game

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ............. اشتراک.............
     
    ............آوای آشنا............

    ........... طراح قالب...........


  • شعر از مدیران وبلاگ

  • نویسنده : فراهانی:: 87/5/3:: 11:45 عصر

    اَگه بی وفـا بشی ،رفیق نیمه راه بشی ،با کـَسی آشنا بشی ،میمیرم
    اَگه منو جا بذاری ،رو دلم پا بذاری ،بری تـَکو تنها بذاری ،میمیرم
    تو منو خار نکـُن ،منو بیمار نکـُن ،عاشق دیوونهَ تو اینهمه آزار نکـُن
    گِله بسیار نکـُن ،شَبَمو تار نکـُن ،جملهء می خوام بـِرَم رودیگه تکرار نکـُن
    اَگه بی وفا بشی ،رفیق نیمه راه بشی ،با کـَسی آشنا بشی ،میمیرم
    اَگه منو جا بذاری ،رو دلم پا بذاری ،بری تـَکو تنها بذاری ،میمیرم

    شبی تاریک و پر از سکوت در اتاقم تنهاتر از همیشه... ناامید از فردایی روشن... بازم نقش چشمات در خیالم... تنها جایی که با همه بی قراریهام احساس آرامش میکنم... خاطرات با تو بودن در حال رفت وآمد در ذهنم هستن... هنوز چشم به راهتم دیونه... آخه چرا این نفسام تلخه واسم؟ ای کاش زودتر از موعود مقررم فرشته مرگ مرا به کام خویش می گرفت و این روح خسته را به آسمونا میبرد

    هر جا که باشه دیگه بدتر از این جا که نیست... شاید این جوری یک بار بمیرم... ولی الان همه لحظاتم شده مردن و زنده شدن... بذار حداقل یک کم از قصه عشقمون بگم تا شاید خوابم ببره... یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچکی نبود یکی عاشقی بود که یک معبودی داشت... عاشقه دل خوش به وجود معبودش بود و پرستش اون بالاترین عبادتش بود... نمیدونست که یک روز الهه اش میره دنبال سرنوشتش و اونو تنها میزاره

     و هیچی جز یادش براش یادگاری نمیزاره... نشنیدم چی گفتی: یک کم تندتر بگو: چی! روزهای شاد هم داشتیم! خوبه! ولی میدونی چیه: این حرفتم باور میکنم آره روزهای شاد هم داشتیم ولی این قدر روزای غمگین داشتیم که شادیهای کوچیکمون لا به لای دریای غمها گم شدن

    دیگه بسه تو قفسی که این دنیا واسمون ساخته زندگی کردن... دیگه بسه غصه خوردن... دیگه بسه چشم به راه بودن برای تو... تو رفتی منم رفتنیم با این تفاوت که تو به سوی آینده ات رفتی... ولی من هنوز تو گذشته جا موندم... دیگه پاهایم یاری رفتن بهم نمیدن... دیگه بالهایی که با آرزوهای محالمون واسم مهیا کرده بودی گشوده نمی شوند... می خوام برم از این دیار... تو میگی کجا برم؟ هر جا که برم خیالت ولم نمیکنه... نیستی که ببینی دیگه هم زندگیم شده رویای شیرین تو... آخه با انصاف به منم حق بده... منم دلم می خواست همیشه با تو باشم... ولی به چشم

     خودت دیدی که نشد...! پس به خاطر من اگه هنوزم دوستم داری در مسیر سرنوشتت حرکت کن... بیشتر از این به خودت عذاب نده... ازت خواهش میکنم اگه هنوز فراموشم نکردی... سخته بگم:   ولی میگم: من حقیر را از یادت ببر... اگه دوستم داری نذار بیشتر از این قربانی بشیم

    اگه چشمات من و میخواست

                             تو نگاه تو میمردم

    اگه دستات مال من بود

                             جون به دستات میسپردم

    اگه اسممو میخوندی

                             دیگه از یاد نمیبردم

    اگه با من تو میموندی

                              همه دنیا رو میبردم

    خیلی سخته خیلی سخته از عشق یه نفر بسوزی اما نتونی بهش بگی خیلی سخته یه مدت با یکی باشی به خیال اینکه دوست داره اما بعد بفهمی اینا همش ساخته ذهن خودت بوده و اصلا از اول عشقی وجود نداشته اون موقع است که می شکنی نمی دونی چی کار کنی از یه طرف دلت پیش اونه از یه طرف می دونی که دوست نداره مجبوری به اون فکر نکنی چی کار می کنی اون موقع است که یاد این شعر می افتی

    اونی که یه وقتی تنها کسم بود
    تنها پناه دل بی کسم بود
    تنهام گذاشت رفت
    رفت از کنارم
    از درد دوریش من بی قرارم
    خیال می کردم پیشم می مونه
    ترانه ی عشق واسم می خونه
    خیال می کردم یه هم زبونه
    نمی دونستم نامهربونه
    با اینکه رفته اما هنوزم
    از داغ عشقش دارم می سوزم
    فکر وخیالش همش باهامه
    هر جا که می رم جلو چشامه
    دلم می خواد تا دووم بیارم
    رو درد دوریش مرهم بزارم
    اما نمی شه راهی ندارم
    نمی تونم من طاقت بیارم



    دوست داشتن

    میدونی خوشگل من دوست دارم

    همیشه عکس تورو روی قلبم میزارم

    میدونی فقط تو رو دارم روی زمین

    اینم نشونش بیا اسمتو تو روی سینه ام ببین

    میدونی عشق منی همیشه تو قلب منی

    میدونم دوستم داری اشک منو در میاری

    آخه تو چقد ادائو ناز داری

    میتونی عشق منو توی قلبت بکاری

    http://www.milad-web.blogfa.com


    نویسنده » فراهانی . ساعت 11:39 عصر روز پنج شنبه 87 مرداد 3 شعر و عکس و بازی نظرات شما () SCROLLBAR-ARROW-COLOR: #ffffff; SCROLLBAR-BASE-COLOR: #800000; scrollbar-dark-shadow-color: #D07046; FONT-SIZE: 8pt; LINE-HEIGHT: 130%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; } .GuestLogo { width: 88px; margin: 5px; border: 1px #800000 solid; text-align: absmiddle; } .GuestList{ font-family: tahoma; font-size: 12; } .Title { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 20px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 110%; FONT-FAMILY: "koodak,zar,titr,badr,mitra,Times New Roman"; TEXT-ALIGN: center; } A { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #DF080D; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } A:visited { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #DF080D; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } A:hover { COLOR: #800000 } A:visited:hover { FONT-WEIGHT: bold; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } .txt { FONT-WEIGHT: normal; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; } .overpic { FONT-WEIGHT: normal; FONT-SIZE: 10pt; MARGIN: 0px; COLOR: #800000; LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: tahoma, sans-serif; TEXT-DECORATION: none; width:555px; overflow-x:hidden; } Input { border: 1px #800000 solid; background-color: #F5F5F5; font-family: terminal; color: #800000; padding-left: 2px; padding-top: 3px; height: 19px; } P { direction: rtl; font-family: tahoma; font-size: 12; line-height: 1.6; margin:0; }
    در حقیقت، کسی تو را دوست دارد که برایت چاپلوسی نکند و کسی تو را می ستاید که [ستایش خود را] به گوش تو نرساند . [امام علی علیه السلام]
    Game&Love
     RSS 
     Atom 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 4498
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 3
    ........... درباره خودم ...........
    Game&Love
    فراهانی
    این وبلاگ در مورد شعر.بازی و عکس توسط من و عشقم ساخته

    ........... لوگوی خودم ...........
    Game&Love
    ........ پیوندهای روزانه........
    serch [8]
    [آرشیو(1)]


    ..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
    شعر و عکس و بازی[3] .
    ............. بایگانی.............
    شعر
    dwonlod Game

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ............. اشتراک.............
     
    ............آوای آشنا............

    ........... طراح قالب...........


  • دوست داشتن

  • نویسنده : فراهانی:: 87/5/3:: 11:39 عصر

    میدونی خوشگل من دوست دارم

    همیشه عکس تورو روی قلبم میزارم

    میدونی فقط تو رو دارم روی زمین

    اینم نشونش بیا اسمتو تو روی سینه ام ببین

    میدونی عشق منی همیشه تو قلب منی

    میدونم دوستم داری اشک منو در میاری

    آخه تو چقد ادائو ناز داری

    میتونی عشق منو توی قلبت بکاری

    http://www.milad-web.blogfa.com




  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ